من وفرزند دوم
 
زن ایرونی
زن ایرونی

زمان زایمان نزدیک بود مامانم اومد

توی مهر ماه زایمان کردم و پسر دومم رو به آغوش کشیدم

نمیدونستم خوشحالم یا ناراحت کلا هیچ حسی نداشتم انگار

اما از دیدن پسرم لذت میبردم و دائم تو ذهنم میگفتم هر چی نتونستم از اولی لذت ببرم باید از این لذت ببرم و بزرگ شدنشو ببینم

پسر بزرگم که باز چشمش به مامانم افتاده بود همش میخواست منو شوهرمو خراب کنه

هی میخواست بگه که شوهرم بده من بدم و جاش خوب نیست

کار همیشگیش بود

هر چی باهاش حرف زدم که دیگه 12 سالته بزرگ شدی

فقط اینه که برات میمونه

پدر خودت که نیست باید به این احترام بذاری

اما باز کار خودشو میکرد و جواب میداد

وقتی مامانم میاد با منم بد حرف میزنه

یه روز گفتم برو بشین درستو بخون

طبق معمول هر 5 دقه یه بار اومد از اتاقش بیرون برا فضولی

اعصابمو خرد میکرد

هی میگفتم برو بخووون

گوش نمیداد

20دقه بعد اومد گفت ازم بپرس

(منم از قبل شروع سال تحصیلیش گفته بودم مسئولیت درسات با م است)

گفتم برو بده م ازت بپرسه

رفت

شنیدم که شوهرم بهش میگه برو بخون بلد نیستی

اونم صداشو بالا برد خوووندم خوندم

اومد رفت تو اتاقش درو محکم بست و کتابشو پرت کرد

شوهرم هم رفت سراغش

منم که تازه زایمان کرده بودم دویدم تو اتاق

مامانم جلوشو گرقت

من کلی گریه کردم

گفتم نکن چرا میزنی؟

گفت : چرا داد میزنه چرا تو روم می ایسته

چرا بی احترامی میکنه

(راست میگفت خیلی بچه ی بدی شده بود...هر چی میگفتم جواب نده انگار نمیتونست)

مامانم هم پرید بهش

به مامانم گفت دخالت نکن

شوهرم گفت فردا میبریش تحویل باباش میدی

منم گفتم میبرم

با خودم فکر کردم که اگه برع نه ناقص میشه با کتکای این نه عقده ای میشه

دیگه تو سن بدیه

مامانم گفت من با خودم میبرمش مشهد

گفتم نه

تو حرفت حرف نیس

این قدر گیر داد که راضی شدم

مامانم میگفت تو هم عصبی هستی بذار یک کم اعصابت اروم شه

فرداش رفتم پروندشو گرفتم و با مامانم راهی شد

میدونستم مامانم اقلا باهاش خوب رفتار میکنه

اما تو دلم غوغا بود تا چند روز اصلا نمیتونستم حرف بزنم

فقط یه بغض لعنتی تو گلوم گیر کرده بود


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
شنبه 8 آذر 1393برچسب:, :: 1:25
بهار

درباره وبلاگ


زن ایرونی یعنی..؟
آخرین مطالب
نويسندگان
موضوعات


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 31850
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1

جاوا اسكریپت